گرچه ز شراب عشق مستم
عاشقتر ازین کنم که هستم
از عمر من آنچه هست بر جای
بستان و به عمر لیلی افزای
نظامی گنجوی»
در راه عشق گر برود جان ما چه باک
ای دل تو آن عزیزتر از جان نگاه دار
هوشنگ ابتهاج»
در عالم محبت دانی چه کار کردم
بعد از سپردن دل جان را نثار کردم
فروغی بسطامی»
نفس ما از مدد عشق قوی بود، قوی
سر ما در ره معشوق فدا بود، فدا
زخم کاری زفراق تو به جان بود، به جان
جان سپاری به وصال تو به جا بود، بجا
فروغی بسطامی»
مراجان دادعشق یار و میخواهم که این جان را
ز راه جان سپاری هم به عشق یار بسپارم
سلمان ساوجی»
عبید ار سر عشق داری بیا
در این راه جز جانسپاری مکن
عبید زاکانی»
(تهیه شده در کانال گار ادب)
جان ,عشق ,راه ,بود، ,تو ,عمر ,راه عشق ,تو به ,یار و ,دادعشق یار ,بسطامی»مراجان دادعشق
درباره این سایت